به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Depressant

dɪˈpresnt dɪˈpresnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    depressants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective noun countable
    پزشکی سرکوب‌کننده، دپرسنت، کاهش‌دهنده، کندساز، دژم‌ساز
    • - The doctor prescribed a depressant for his patient's anxiety.
    • - دکتر برای درمان اضطراب بیمارش داروی سرکوب‌کننده تجویز کرد.
    • - The side effects of the depressant medication made her feel drowsy and lethargic.
    • - عوارض جانبی داروی دپرسنت باعث خواب‌آلودگی و بی‌حالی او شد.
    • - Abusing depressants like Xanax or Valium can lead to addiction.
    • - سوءمصرف داروهای سرکوب‌کننده مانند زاناکس یا والیوم (دیازپام) می‌تواند به اعتیاد منجر شود.
    • - Taking too many depressant drugs can lead to respiratory failure.
    • - مصرف بیش‌ازحد داروهای سرکوب‌کننده می‌تواند منجر به بروز نارسایی تنفسی شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد depressant

  1. noun sedative
    Synonyms: calmant, downer, intoxicant, relaxant, tranquilizer

لغات هم‌خانواده depressant

ارجاع به لغت depressant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depressant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/depressant

لغات نزدیک depressant

پیشنهاد بهبود معانی