با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Depressing

    dɪˈpresɪŋ dɪˈpresɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      depressed

    • شکل سوم:

      depressed

    • سوم‌شخص مفرد:

      depresses

    • صفت تفضیلی:

      more depressing

    • صفت عالی:

      most depressing

    معنی

    adjective B2
    افسرده‌کننده، یأس‌آور، غم‌افزا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد depressing

    1. adjective discouraging, upsetting
      Synonyms: black, bleak, daunting, dejecting, disheartening, dismal, dispiriting, distressing, dreary, funereal, gloomy, heartbreaking, hopeless, joyless, melancholic, melancholy, mournful, oppressive, sad, saddening, somber
      Antonyms: cheering, encouraging, happy

    لغات هم‌خانواده depressing

    ارجاع به لغت depressing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «depressing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/depressing

    لغات نزدیک depressing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی