۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Mournful

ˈmɔːrnfl ˈmɔːnfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
غمگین، اندوهگین، مغموم، غصه‌دار، ماتم‌زده، حزین، ناشاد، ملول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The mournful child sat quietly in the corner, feeling abandoned.
- کودک غمگین در گوشه‌ای نشسته بود و احساس طردشدگی می‌کرد.
- The mournful old man stood alone at the edge of the graveyard, lost in thought.
- پیرمرد اندوهگین به‌تنهایی در گوشه‌ی قبرستان ایستاده و غرق در افکارش بود.
adjective
غم‌انگیز، اندوه‌بار، ماتم‌بار، تأثرانگیز
- She looked at the coffin with mournful eyes.
- او با چشمانی ماتم‌بار به تابوت نگاه کرد.
- The mournful music echoed through the empty hall.
- موسیقی غم‌انگیز در سراسر سالن خالی طنین‌انداز شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mournful

  1. adjective sorrowful
    Synonyms:
    sad depressed grieving heartbroken cheerless woeful doleful full of sorrow bereft disconsolate forlorn grief-stricken anguished in sorrow in pain distressing grievous lamentable pitiful sombre dolent

ارجاع به لغت mournful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mournful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mournful

لغات نزدیک mournful

پیشنهاد بهبود معانی