آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ دی ۱۴۰۳

    Black

    blæk blæk

    گذشته‌ی ساده:

    blacked

    شکل سوم:

    blacked

    سوم‌شخص مفرد:

    blacks

    وجه وصفی حال:

    blacking

    شکل جمع:

    blacks

    صفت تفضیلی:

    blacker

    صفت عالی:

    blackest

    معنی black | جمله با black

    adjective A1

    رنگ سیاه، مشکی، سیاه رنگ

    black, سیاه، مشکی، سیاه رنگ
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

    مشاهده

    a girl with long black hair

    دختری با موی بلند و سیاه

    to become black

    سیاه شدن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    black studies

    مطالعات وابسته به سیاهان

    a CIA black operator

    مأمور سری سیا

    The bruise blacked around his eye.

    اثر ضربه دور چشمش را سیاه کرد.

    a black night

    شبی تاریک

    verb - transitive

    واکس زدن، سیاه مالی کردن، دوده زدن، سیاه کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Have them black my boots.

    دستور بده چکمه‌هایم را واکس بزنند.

    verb - intransitive

    سیاه شدن

    adjective

    لباس سیاه، جامه ی عزا، کثیف، چرکین

    a woman dressed in black

    زن سیاهپوش

    adjective

    (در مورد قهوه) بدون شیر یا خامه

    Do you want your coffee black?

    قهوه‌ی سیاه (بدون شیر) می‌خواهید؟

    adjective

    بد، خبیث، مضر، زیان‌بخش، شرم‌آور، غم‌آور، حزن‌انگیز، وحشت‌بار، (به‌طور کنایه‌دار یا دردآور) فکاهی، سنگین، جدی، بی‌حال، خشمگین، تیره بی نور، ظلمانی، شبدیز، تاریک، سیاه

    one of the blackest crimes

    یکی از فجیع‌ترین جنایات

    a black villain

    بزهکار سیه‌دل

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    black comedy

    کمدی حزن‌آور، کمدی سیاه

    After the operation, he blacked out for half an hour.

    بعد از عمل جراحی نیم ساعت از حال رفت.

    a black chapter in the history of Iran

    فصلی تاریک در تاریخ ایران

    He came into the room with a face as black as thunder.

    با سیمایی برافروخته از خشم وارد اتاق شد.

    noun uncountable

    رنگ سیاه، بی رنگی، سیاهی شب، فقدان نور

    noun countable

    انسان سیاهپوست، (دربازی های رو میزی) مهره سیاه

    He was the first black to be hired here.

    او اولین سیاه‌پوستی بود که اینجا استخدام شد.

    adjective

    خفیه، پنهان، نهان

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد black

    1. adjective dark, inky
      Synonyms:
      dark dusky shadowy somber jet ebony ebon inky coal pitch murky dingy slate sable raven clouded sooty swarthy swart obsidian pitch-dark stygian onyx brunet livid charcoal sombre inklike sloe starless atramentous melanoid piceous
      Antonyms:
      white
    1. adjective hopeless
      Synonyms:
      sad depressing dismal gloomy dreary oppressive bleak dispiriting distressing horrible threatening ominous foreboding mournful depressive doleful sombre atrocious funereal lugubrious sinister
      Antonyms:
      hopeful optimistic
    1. adjective dirty
      Synonyms:
      dirty unclean soiled filthy grimy nasty foul impure stained spotted grubby uncleanly dingy squalid
      Antonyms:
      clean
    1. adjective angry
      Synonyms:
      angry furious hostile resentful threatening fierce menacing enraged sullen sour
      Antonyms:
      happy
    1. adjective evil
      Synonyms:
      bad wicked mean villainous nefarious iniquitous diabolical
      Antonyms:
      good
    1. noun African-American
      Synonyms:
      African-American afro-american negro african
      Antonyms:
      white caucasian

    Phrasal verbs

    black out

    پوشاندن، مخفی کردن، سانسور کردن، ناپیدا کردن، تار کردن، محو کردن (صورت، نام، تصویر و...)

    تاریک کردن، در تاریکی مطلق فرو بردن، (چراغ‌ها) خاموش کردن، (برق) قطع شدن

    غش کردن، از حال رفتن، بی‌هوش شدن، هوشیاری خود را از دست دادن (ناگهان و برای مدتی کوتاه)

    Idioms

    as black as thunder

    خشمگین

    in the black

    سودآور، دارای سود

    into the black

    (از نظر مالی) سودآور، سودبخش، پرسود

    not as black as it is painted to be

    آنقدرها هم که می‌گویند بد نیست

    سوال‌های رایج black

    معنی black به فارسی چی میشه؟

    کلمه "black" در زبان انگلیسی به معنای "سیاه" است و یکی از رنگ‌های اصلی و پایه به شمار می‌رود. این رنگ به طور گسترده‌ای در فرهنگ‌ها، هنر، و زبان‌ها به کار می‌رود و معانی و نمادهای متفاوتی را به خود اختصاص می‌دهد. در ادامه به بررسی معانی، کاربردها و نکات جالب مربوط به این کلمه می‌پردازیم.

    معانی و کاربردها

    1. رنگ: "Black" به عنوان یک رنگ، به عدم وجود نور یا جذب تمام طول موج‌های نور اشاره دارد. این رنگ معمولاً با تاریکی، شب و عدم وضوح مرتبط است.

    2. احساسات و حالت‌ها: در زبان انگلیسی، کلمه "black" می‌تواند به احساسات منفی نیز اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، "black mood" به حالتی از افسردگی یا ناامیدی اشاره دارد.

    3. نمادها: در بسیاری از فرهنگ‌ها، رنگ سیاه نماد قدرت، اقتدار و رمز و راز است. به عنوان مثال، لباس‌های سیاه معمولاً در مراسم‌های رسمی و مهم استفاده می‌شوند.

    نکات جالب

    1. روانشناسی رنگ‌ها: رنگ سیاه معمولاً با احساساتی چون قدرت، جدیت، و پیچیدگی مرتبط است. در طراحی و دکوراسیون، رنگ سیاه به ایجاد فضایی مدرن و شیک کمک می‌کند.

    2. در هنر: هنرمندان از رنگ سیاه برای ایجاد کنتراست و جلب توجه استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، نقاشی‌های کارواچ و آثار هنری معاصر اغلب شامل رنگ سیاه به عنوان عنصر اصلی هستند.

    3. در ادبیات: رنگ سیاه در ادبیات به نماد مرگ، غم و ناامیدی تبدیل شده است. بسیاری از نویسندگان از این رنگ برای توصیف شخصیت‌ها و احساسات عمیق استفاده می‌کنند.

    4. فرهنگ‌های مختلف: در فرهنگ‌های مختلف، رنگ سیاه معانی متفاوتی دارد. به عنوان مثال، در برخی از فرهنگ‌ها، سیاه نماد سوگواری و غم است، در حالی که در دیگر فرهنگ‌ها می‌تواند نمادی از خوشبختی و ثروت باشد..

    گذشته‌ی ساده black چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده black در زبان انگلیسی blacked است.

    شکل سوم black چی میشه؟

    شکل سوم black در زبان انگلیسی blacked است.

    شکل جمع black چی میشه؟

    شکل جمع black در زبان انگلیسی blacks است.

    وجه وصفی حال black چی میشه؟

    وجه وصفی حال black در زبان انگلیسی blacking است.

    سوم‌شخص مفرد black چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد black در زبان انگلیسی blacks است.

    صفت تفضیلی black چی میشه؟

    صفت تفضیلی black در زبان انگلیسی blacker است.

    صفت عالی black چی میشه؟

    صفت عالی black در زبان انگلیسی blackest است.

    ارجاع به لغت black

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «black» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/black

    لغات نزدیک black

    • - blabber
    • - blabbermouth
    • - black
    • - black a vised
    • - black alder
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.