امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Dusky

    ˈdʌski ˈdʌski
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    تاریک، مبهم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - a dusky brown
    - قهوه‌ای تیره
    - a dusky twilight
    - شفقی تیره و تار
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dusky

    1. adjective dark-hued; murky
      Synonyms:
      dark dim gloomy shadowy cloudy dull obscure bleak murky shady overcast veiled unilluminated lightless twilight joyless cheerless dismal desolate sable swarthy darkish tenebrous crepuscular twilit brunette dark-complexioned funereal bistered swart caliginous adusk
      Antonyms:
      light bright clear

    ارجاع به لغت dusky

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dusky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dusky

    لغات نزدیک dusky

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه