فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Brunette

bruːˈnet bruːˈnet

شکل جمع:

brunettes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

مو قهوه‌ای (زن)

She has a tall brunette.

او دارای موی قهوه‌ای بلند است.

The brunette smiled and waved as she passed by.

(زن) مو قهوه‌ای هنگام عبور لبخند زد و دست تکان داد.

adjective

دارای موی قهوه‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a brunette girl

دختری با موی قهوه‌ای

The brunette girl stood out in the crowd of blondes.

دختر مو قهوه‌ای در میان جمعیت بلوندها توی چشم بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brunette

  1. noun dark
    Synonyms:
    brown dusky tanned tawny swarthy brunet dark pigmented bistered
    Antonyms:
    blond blonde
  1. adjective dark hair and/or skin
    Synonyms:
    brown tanned dusky swarthy tawny pigmented swart bistered
    Antonyms:
    blond/blonde

ارجاع به لغت brunette

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brunette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brunette

لغات نزدیک brunette

پیشنهاد بهبود معانی