صفت تفضیلی:
darkerصفت عالی:
darkestتاریک، تیره، کمنور، بینور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
In winter, it gets dark at five p.m.
زمستانها ساعت پنج بعد از ظهر هوا تاریک میشود.
The cave was so dark inside that we couldn't see even a few steps ahead.
داخل غار آنقدر کمنور بود که حتی چند قدم جلوتر را هم نمیتوانستیم ببینیم.
a dark night
شب تاریک
تیره، پررنگ (رنگ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He prefers dark colors because they look more elegant.
او رنگهای تیره را ترجیح میدهد چون شیکتر به نظر میرسند.
She has long dark hair.
او گیسوان بلند و تیرهای دارد.
dark glasses
عینک تیره
dark gray
خاکستری تیره
a tall dark Italian
ایتالیایی بلند بالا و سبزه فام
تیرهوتار، غمانگیز، ناامیدکننده، تاریک
Those were dark days when every plan seemed to fail.
آن روزها تیرهوتار بودند و به نظر میرسید هر برنامهای شکست بخورد.
The report ends with a dark outlook on the region’s economic future.
گزارش با نگاهی ناامیدکننده به آیندهی اقتصادی منطقه پایان مییابد.
the darkest day of my life
تیرهترین روز زندگانی من
تلخ، سنگین، تیره، غمناک، جدی
The documentary takes a dark look at the effects of war on children.
این مستند نگاهی تلخ به تأثیرات جنگ بر کودکان دارد.
Her short stories often explore dark subjects like loss and trauma.
داستانهای کوتاه او اغلب به موضوعات جدیای مثل فقدان و تراما میپردازند.
شوم، هولناک، شیطانی، تهدیدآمیز، تیره، پلید، بدذات، بدطینت، اهریمنی
There’s a dark twist in the plot that reveals the true intentions of the hero.
در داستان، پیچشی هولناک وجود دارد که نیت واقعی قهرمان را آشکار میکند.
Behind his polite behavior, there seems to be a darker side to his personality.
بهنظر میرسد پشت رفتار مؤدبانهاش، جنبهای اهریمنی در شخصیتش وجود دارد.
They responded to our criticism with dark looks.
آنان با نگاههای خشمآلود خود نسبت به انتقاد ما واکنش نشان دادند.
the dark powers that caused the war
نیروهای اهریمنی که موجب جنگ شدند
پنهانی، مخفی، نهان، پوشیده، سری
There were dark dealings happening behind the company’s public image.
پشت چهرهی عمومی شرکت، معاملههای پنهانی درحال انجام بود.
He kept his plans dark until everything was ready.
نقشههایش را تا زمانی که همهچیز آماده شود، مخفی نگه داشت.
the darkest parts of Africa
ناشناختهترین نواحی افریقا
(the dark) تاریکی
Children often feel uncomfortable walking alone in the dark.
کودکان معمولاً از تنها راه رفتن در تاریکی احساس ناراحتی میکنند.
I am not afraid of the dark.
از تاریکی نمیترسم.
We'd better wait till dark.
بهتر است تا شب صبر کنیم.
We got there a little after dark.
کمی پس از تاریک شدن هوا به آنجا رسیدیم.
in the dark of the night
در تاریکی شب، در دل شب
I am completely in the dark about their true intention.
از منظور واقعی آنها اصلاً سردر نمیآورم.
سرشب، پس از فرا رسیدن شب
پیش از غروب، پیش از فرا رسیدن شب
روزهای تاریک
سبز تیره
موی تیره
افکار تاریک
دوران تاریک
تاریک شدن (معمولا به معنای خاموش شدن چراغ ها یا قطع شدن ارتباط)
تاریک شدن (به تدریج)
تاریک مطلق
be in the dark (about something)
ناآگاه بودن (به چیزی)
به طور محرمانه
مکتوم کردن، محرمانه نگاهداشتن، بروز ندادن
اللهبختی کاری را کردن
در تاریکی همهی گربهها خاکستری مینمایند، بدون اطلاعات کافی تفاوتها قابل تشخیص نیستند.
کار پرمخاطره (چون عاقبت آن معلوم نیست)، جهش در تاریکی
(هنگام خطر و غیره) سنگینی و ثبات خود را آزمودن، تظاهر به خونسردی کردن
کلمهی dark در زبان انگلیسی به معنای «تاریک» یا «تیره» است و به وضعیتی اشاره دارد که نور کم یا حتی هیچ نوری وجود ندارد. این واژه هم بهعنوان صفت (adjective) برای توصیف چیزهایی با رنگ تیره یا فضای کمنور به کار میرود، و هم میتواند بهصورت اسم (noun) معنی «تاریکی» یا «شب» را داشته باشد. معادل فارسی آن معمولاً «تاریک»، «تیره»، «سیاه» یا «سایهدار» است، که بسته به زمینه میتواند تغییر کند.
در زندگی روزمره، «dark» نخستین چیزی است که با نبود نور ارتباط دارد؛ مثلاً وقتی هوا تاریک میشود یا در اتاقی بدون روشنایی هستیم، میگوییم فضا «dark» است. تاریکی معمولاً با حس نااطمینانی، ترس یا عدم وضوح همراه است و همین باعث شده تا واژهی «dark» در ادبیات و هنر نمادی از رمز و راز، ترس یا ناشناختهها باشد. به همین دلیل، فیلمها و داستانهای ترسناک یا معمایی اغلب از «dark» بودن فضا استفاده میکنند تا حس هیجان یا اضطراب را افزایش دهند.
رنگ «dark» در ترکیب با رنگهای دیگر، مانند dark blue (آبی تیره)، dark green (سبز تیره) یا dark brown (قهوهای تیره)، نشاندهندهی رنگهای عمیقتر و پررنگتر است که به چشم جذابیت و حس ثبات میدهند. این رنگها در مد و طراحی داخلی معمولاً نمایانگر جدیت، استحکام و کمال هستند. در مقابل رنگهای روشن که حس شادی و انرژی را منتقل میکنند، «dark» بیشتر با آرامش، سکوت و حتی وقار ارتباط دارد.
«Dark» در مفهومهای انتزاعی نیز به کار میرود. به عنوان مثال، وقتی گفته میشود کسی «dark thoughts» دارد، منظور افکار منفی، افسرده یا تاریک او است. همینطور در بحث اخلاقی یا معنوی، «dark» به چیزهای شرور، ناشناخته یا ضد نور و خوبی اشاره میکند. این استفادهها بر پایهی همین حس اولیهی تاریکی به عنوان نماد نادانی یا خطر شکل گرفته است.
«dark» مفهومی چندبعدی و گسترده دارد که از واقعیتهای فیزیکی تا احساسات و مفاهیم نمادین را در بر میگیرد. این کلمه، چه در زبان محاورهای و چه در ادبیات و هنر، نقشی مهم در بیان حالات، توصیف محیط و انتقال احساسات پیچیده ایفا میکند.
صفت تفضیلی dark در زبان انگلیسی darker است.
صفت عالی dark در زبان انگلیسی darkest است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dark» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dark