با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Darkening

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    darkened
  • شکل سوم:

    darkened
  • سوم‌شخص مفرد:

    darkens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
روبه‌تاریکی، روبه‌تیرگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the darkening sky
- آسمان روبه‌تاریکی (=ابری شدن)
- the darkening horizon
- افق روبه‌تاریکی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد darkening

  1. verb Become dark or darker
    Synonyms: shadowing, eclipsing, shading, blackening, tinting, tarnishing, sullying, perplexing, overshadowing, obscuring, obfuscating, glooming, clouding, dulling, discoloring, dimming, deepening, confusing, adumbrating, beclouding
    Antonyms: brightening, illuminating, illumining, whitening, lightening
  2. verb To grow darker
    Synonyms: dimming, deepening
  3. noun Changing to a darker color
    Synonyms: blackening, melanization, obumbration, overshading

لغات هم‌خانواده darkening

ارجاع به لغت darkening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «darkening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/darkening

لغات نزدیک darkening

پیشنهاد بهبود معانی