ارهشده، (با اره) بریدهشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sawed logs were neatly stacked in the shed.
کندههای ارهشده بهشکل مرتبی در سوله چیده شده بودند.
The sawed tree trunk lay across the path, blocking the way.
تنهی درخت ارهشده در سراسر مسیر افتاده بود و راه را مسدود میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sawed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sawed