following or pursuing doggedly, perseverance, unremitting pursuit or investigation, pursuance, follow-up, prosecution, pursuit
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در پیگیری دستورات شما
in pursuance of your orders
با پیگیری توانست به اهدافش دست پیدا کند.
Through her perseverance, she was able to achieve her goals.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیگیری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیگیری