Confusing

kənˈfjuːzɪŋ kənˈfjuːzɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    confused
  • شکل سوم:

    confused
  • سوم شخص مفرد:

    confuses

معنی

  • adjective B1
    گیج‌کننده، سردرگم‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد confusing

  1. adjective puzzling
    Synonyms: bewildering, disconcerting, confounding, baffling, mystifying, perplexing, disorienting, unsettling, upsetting, blurring, befuddling, complicated, involved, complex, difficult
    Antonyms: reassuring, orderly, clear

لغات هم‌خانواده confusing

ارجاع به لغت confusing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confusing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/confusing

لغات نزدیک confusing

پیشنهاد بهبود معانی