بهطور سراسیمه، از روی سراسیمگی، با دستپاچگی، از روی دستپاچگی، از روی سردرگمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was confusedly looking for a bus.
بهطور سراسیمه دنبال اتوبوس میگشتم.
He looked confusedly at the two of us and asked, “Where is Mr. Stevens?”
با دستپاچگی به ما دو نفر نگاه کرد و پرسید: «آقای استیونز کجاست؟»
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confusedly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confusedly