آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ آبان ۱۴۰۴

    Wipe

    waɪp waɪp

    گذشته‌ی ساده:

    wiped

    شکل سوم:

    wiped

    سوم‌شخص مفرد:

    wipes

    وجه وصفی حال:

    wiping

    شکل جمع:

    wipes

    معنی wipe | جمله با wipe

    verb - transitive B2

    تمیز کردن، پاک کردن، خشک کردن، زدودن، دستمال کشیدن، روفتن

    Ramin wiped his mouth with a paper napkin.

    رامین دهانش را با دستمال‌کاغذی پاک کرد.

    Pari wiped the dishes (with a towel).

    پری ظرف‌ها را (با حوله) خشک کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I gave him a handkerchief to wipe his tears.

    به او دستمال دادم تا اشک‌هایش را پاک کند.

    Wipe out what you have written.

    آنچه را که نوشته‌ای پاک کن.

    Mina wiped her hand across her forehead.

    مینا دست خود را بر پیشانی خود مالید.

    She wipe the house after a while.

    او خانه را بعداز مدتی جارو کشید.

    The janitor wiped the class.

    سرایدار کلاس را جارو کشید.

    to wipe a coating of grease over the table's surface

    یک لایه گریس از روی سطح میز پاک کردن

    noun countable

    دستمال مرطوب، دستمال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Grab a wipe from the package.

    یک دستمال‌ از بسته بردارید.

    I bought some makeup wipes from the pharmacy.

    من چند تا دستمال مرطوب آرایشی از داروخانه خریدم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    baby wipe

    دستمال‌ مرطوب کودک

    dry wipe

    دستمال مرطوب خشک

    noun countable

    تمیزکاری، عمل تمیز کردن، عمل پاک کردن، عمل زدودن، عمل دستمال کشیدن

    Give the table a wipe with this cloth.

    با این پارچه میز را تمیزکاری کنید.

    He used a wipe the smudges from his glasses.

    لکه‌های عینکش را پاک کرد.

    verb - transitive

    کامپیوتر پاک کردن (داده‌های کامپیوتری)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    The factory reset wiped the tablet's memory and restored it to its original settings.

    بازنشانی کارخانه، حافظه‌ی تبلت را پاک کرده و آن را به تنظیمات اولیه‌اش بازگرداند.

    She accidentally wiped all the photos from her camera's memory.

    او به‌طور تصادفی تمام عکس‌ها را از حافظه‌ی دوربینش پاک کرد.

    noun countable

    ضربه، اصابت، برخورد

    He delivered a powerful wipe to his opponent's face.

    او ضربه‌ای محکم به صورت حریفش زد.

    The wipe of the wind blew my hair back.

    برخورد باد موهایم را به عقب برگرداند.

    noun countable

    تمسخر، استهزا

    The team's victory was met with wipes from their opponents.

    پیروزی این تیم با تمسخر حریف مواجه شد.

    He quickly regretted his wipe when he saw how it affected her.

    او وقتی دید که چگونه تمسخرش روی او تأثیر گذاشته است، به‌سرعت پشیمان شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wipe

    1. verb brush, swab
      Synonyms:
      remove clean wash erase rub clean off take away dry dust mop towel sponge obliterate

    Phrasal verbs

    wipe out

    1- (نوشته و غیره) پاک کردن، محو کردن 2- کشتن، معدوم کردن، نابود کردن، از میان برداشتن

    3- (به‌شدت) شکست خوردن، ناکام شدن، زمین خوردن

    سوال‌های رایج wipe

    گذشته‌ی ساده wipe چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده wipe در زبان انگلیسی wiped است.

    شکل سوم wipe چی میشه؟

    شکل سوم wipe در زبان انگلیسی wiped است.

    شکل جمع wipe چی میشه؟

    شکل جمع wipe در زبان انگلیسی wipes است.

    وجه وصفی حال wipe چی میشه؟

    وجه وصفی حال wipe در زبان انگلیسی wiping است.

    سوم‌شخص مفرد wipe چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد wipe در زبان انگلیسی wipes است.

    ارجاع به لغت wipe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wipe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wipe

    لغات نزدیک wipe

    • - winy
    • - winze
    • - wipe
    • - wipe away
    • - wipe down
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.