آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Leftover

ˈlefˌt̬oʊvər ˈleftəʊvə

شکل جمع:

leftovers

معنی leftover | جمله با leftover

adjective

پس‌مانده، باقی‌مانده

He left the leftover food in the refrigerator.

خوراک پس‌مانده را در یخچال گذاشت.

The chef used leftover dough to make small pastries.

سرآشپز از قسمت باقی‌مانده‌ی خمیر برای تهیه‌ی شیرینی‌های کوچک استفاده کرد.

noun plural

باقی‌مانده‌ی غذا، ته‌مانده‌ی غذا، غذای مانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

I made soup using the leftovers from yesterday’s roast chicken.

با باقی‌مانده‌ی مرغ کبابی دیروز، سوپ درست کردم.

The restaurant donates its leftovers to a local shelter every night.

رستوران هر شب غذای باقی‌مانده‌اش را به پناهگاه محلی اهدا می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد leftover

  1. adjective remaining, excess
    Antonyms:
  1. noun remainder, remains
    Antonyms:
    main meal

ارجاع به لغت leftover

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leftover» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leftover

لغات نزدیک leftover

پیشنهاد بهبود معانی