پسمانده، باقیمانده، پسمانده غذا، بقایا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He left the leftover food in the refrigerator.
خوراک پس مانده را در یخچال گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leftover» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leftover