Leftist

    ˈleftɪst ˈleftɪst
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective
    چپ‌گرا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - leftist groups
    - گروه‌های چپ‌گرا
    - His father is a leftist.
    - پدر او چپ‌گرا است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد leftist

    1. noun A person who belongs to the political left
      Synonyms: socialist, anarchist, collectivist, communist, left-winger
    2. adjective Believing in or supporting tenets of the political left
      Synonyms: left-of-center, left-wing

    ارجاع به لغت leftist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «leftist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leftist

    لغات نزدیک leftist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند