Leavings

American: ˈliːvɪŋz British: ˈliːvɪŋz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

plural preposition
پس‌مانده، باقیمانده، ته‌مانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leavings

  1. noun What remains after a part has been used or subtracted
    Synonyms: leftover, remains, residue, balance, remainder, remnant, garbage, rest

ارجاع به لغت leavings

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leavings» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leavings

لغات نزدیک leavings

پیشنهاد بهبود معانی