Unwanted

-ˈwɒːnt- / / -ˈwɑːnt- ʌnˈwɒntɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unwanted
  • صفت عالی:

    most unwanted

معنی

adjective C1
ناخواسته (رجوع شود به: want)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unwanted

  1. adjective Not welcome or wanted
    Synonyms: undesirable, undesired, de trop, rejected, uninvited, nonessential, unsought, redundant, unwelcome, outcast, unwished-for, superfluous
    Antonyms: wanted, desirable
  2. adjective Arousing disapproval
    Synonyms: exceptionable, ill-favored, inadmissible, objectionable, unacceptable, undesirable, unwelcome

ارجاع به لغت unwanted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unwanted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unwanted

لغات نزدیک unwanted

پیشنهاد بهبود معانی