Unwarrantable

ənˈwɑːrəntəbəl ʌnˈwɒrəntəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( unwarranted ) غیرقابل ضمانت، توجیه‌نکردنی، بیجا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unwarrantable

  1. adjective Incapable of being justified or explained
    Synonyms: indefensible, insupportable, unjustifiable, unwarranted

ارجاع به لغت unwarrantable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unwarrantable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unwarrantable

لغات نزدیک unwarrantable

پیشنهاد بهبود معانی