با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Insupportable

ˌɪnsəˈpɔːrt̬əbl ˌɪnsəˈpɔːtəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تحمل‌ناپذیر، سخت، دشوار، غیرقابل‌مقاومت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- insupportable pain
- درد تحمل‌ناپذیر
- a insupportable burden
- بار توان‌فرسا
- insupportable charges
- اتهامات بی‌اساس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insupportable

  1. adjective So unpleasant or painful as not to be endured or tolerated
    Synonyms: intolerable, insufferable, unendurable, impossible, dreadful, unbearable, indefensible, unsupportable, unsufferable, unjustifiable, unwarrantable, unwarranted

ارجاع به لغت insupportable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insupportable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insupportable

لغات نزدیک insupportable

پیشنهاد بهبود معانی