امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unbearable

ʌnˈberəbl ʌnˈbeərəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective B2
تحمل‌ناپذیر، غیرقابل‌تحمل، تاب‌ناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unbearable

  1. adjective very bad; too much
    Synonyms: a bit much, enough, heavy-handed, inadmissible, insufferable, insupportable, intolerable, last straw, oppressive, unacceptable, unendurable, unsurpassable
    Antonyms: acceptable, bearable, good, tolerable

ارجاع به لغت unbearable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbearable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbearable

لغات نزدیک unbearable

پیشنهاد بهبود معانی