امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bearable

ˈberəbl ˈbeərəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
تحمل‌پذیر، بادوام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bearable

  1. adjective endurable
    Synonyms:
    acceptable admissible allowable livable manageable passable satisfactory sufferable supportable sustainable tolerable
    Antonyms:
    intolerable unbearable unendurable unmanageable

لغات هم‌خانواده bearable

  • adjective
    bearable
  • verb - transitive
    bear

ارجاع به لغت bearable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bearable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bearable

لغات نزدیک bearable

پیشنهاد بهبود معانی