بهطور قابل تحمل، به شیوهی قابل تحمل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I could go about my life bearably.
میتوانستم زندگیام را بهطور قابل تحمل ادامه دهم.
Our city is bearably hot.
شهر ما بهطور قابل تحملی گرم است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bearably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bearably