آخرین به‌روزرسانی:

Bearably

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور قابل تحمل، به شیوه‌ی قابل تحمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I could go about my life bearably.

می‌توانستم زندگی‌ام را به‌طور قابل تحمل ادامه دهم.

Our city is bearably hot.

شهر ما به‌طور قابل تحملی گرم است.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده bearably

  • adverb
    bearably

ارجاع به لغت bearably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bearably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bearably

لغات نزدیک bearably

پیشنهاد بهبود معانی