صفت تفضیلی:
more allowableصفت عالی:
most allowableجایز، مجاز، قابل قبول، پذیرفتنی، مباح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team discussed the allowable budget for the project.
تیم در مورد بودجهی مجاز پروژه صحبت کرد.
Only allowable items can be included in the expense report.
فقط موارد مجاز را میتوان در گزارش هزینه درج کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «allowable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allowable