فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Allowable

əˈlaʊəbl əˈlaʊəbl

صفت تفضیلی:

more allowable

صفت عالی:

most allowable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

جایز، مجاز، قابل قبول، پذیرفتنی، مباح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The team discussed the allowable budget for the project.

تیم در مورد بودجه‌ی مجاز پروژه صحبت کرد.

Only allowable items can be included in the expense report.

فقط موارد مجاز را می‌توان در گزارش هزینه درج کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد allowable

  1. adjective permissible
    Synonyms:
    acceptable legal admissible proper legitimate
    Antonyms:
    prohibited impermissible

ارجاع به لغت allowable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «allowable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allowable

لغات نزدیک allowable

پیشنهاد بهبود معانی