Sustainable

    səˈsteɪnəbl səˈsteɪnəbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more sustainable

    • صفت عالی:

      most sustainable

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C1
    پایدار، پایا، ثابت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - sustainable development
    - توسعه‌ی پایدار
    - sustainable economic growth
    - رشد اقتصادی ثابت
    adjective
    (محیط زیست) تجدیدپذیر، قابل بازیافت، محیط زیست محور
    - It would be sustainable in the long term.
    - این در درازمدت تجدیدپذیر خواهد بود.
    - Developing environmentally sustainable products requires significant research.
    - توسعه‌ی محصولات قابل بازیافت سازگار با محیط زیست نیاز به تحقیقات قابل توجهی دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده sustainable

    ارجاع به لغت sustainable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sustainable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sustainable

    لغات نزدیک sustainable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند