Outcast

ˈaʊtkæst ˈaʊtkɑːst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    outcasted
  • شکل سوم:

    outcasted
  • سوم‌شخص مفرد:

    outcasts
  • وجه وصفی حال:

    outcasting
  • شکل جمع:

    outcasts
  • صفت تفضیلی:

    more outcast
  • صفت عالی:

    most outcast

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
مطرود، رانده، دربه‌در، منفور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- outcast beliefs
- اعتقادات مردود
- the outcasts of the society
- مطرودشدگان جامعه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outcast

  1. noun person who is unwanted, not accepted
    Synonyms: bum, castaway, deportee, derelict, displaced person, exile, expatriate, fugitive, gypsy, hobo, persona non grata, rascal, refugee, reprobate, tramp, untouchable, vagabond, vagrant, wretch
    Antonyms: favorite, friend, idol

ارجاع به لغت outcast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outcast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outcast

لغات نزدیک outcast

پیشنهاد بهبود معانی