امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Untouchable

ʌnˈtʌtʃəbl ʌnˈtʌtʃəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
( untouchability ) نجس، لمس‌ناپذیر، غیرقابل لمس، لمس‌ناپذیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد untouchable

  1. adjective Not capable of being obtained
    Synonyms:
    taboo impalpable forbidden imperceptible inaccessible unassailable intangible denied inviolable unobtainable invulnerable sacrosanct unprocurable
  1. noun Belongs to lowest social and ritual class in India
    Synonyms:
    harijan

لغات هم‌خانواده untouchable

  • noun
    touch, untouchable
  • verb - transitive
    touch

ارجاع به لغت untouchable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untouchable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/untouchable

لغات نزدیک untouchable

پیشنهاد بهبود معانی