آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Intangible

ɪnˈtændʒəbl ɪnˈtændʒəbl

معنی intangible | جمله با intangible

noun adjective

لمس‌ناپذیر، (مجازاً) بغرنج، درک‌نکردنی، مال غیر‌عینی، ناهویدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

that intangible thing, the soul

روح، آن چیز ناملموس

the intangible constituents of energy

اجزای نامحسوس کارمایه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Goodwill is an intangible asset.

حسن نیت ثروتی معنوی است.

intangible property

دارایی نامرئی

an intangible feeling of impending disaster

احساس مبهمی درباره‌ی فاجعه‌ی قریب‌الوقوع

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد intangible

ارجاع به لغت intangible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intangible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intangible

لغات نزدیک intangible

پیشنهاد بهبود معانی