لمسناپذیر، (مجازاً) بغرنج، درکنکردنی، مال غیرعینی، ناهویدا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
that intangible thing, the soul
روح، آن چیز ناملموس
the intangible constituents of energy
اجزای نامحسوس کارمایه
Goodwill is an intangible asset.
حسن نیت ثروتی معنوی است.
intangible property
دارایی نامرئی
an intangible feeling of impending disaster
احساس مبهمی دربارهی فاجعهی قریبالوقوع
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intangible» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intangible