آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Intangibly

معنی intangibly | جمله با intangibly

adverb

(فاقد حالت فیزیکی) به‌طور غیرعینی، به‌طور ناملموس، به‌طور نامشهود، به‌طور نامحسوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Chinese consumers' focus on interpersonal relationships operates intangibly as a function of their consumption behavior.

توجه و تمرکز مصرف‌کنندگان چینی بر روابط بین فردی به‌طور ناملموس به‌مثابه‌ی کنشی از رفتار مصرف آن‌ها عمل می‌کند.

Subtle magic is a magic that sometimes intangibly altering the world.

جادوی ناملموس جادویی است که گاهی به‌طور غیرعینی جهان را تغییر می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد intangibly

  1. adverb barely
    Synonyms:
    hardly slightly vaguely indefinitely undetectably impalpably

ارجاع به لغت intangibly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intangibly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intangibly

لغات نزدیک intangibly

پیشنهاد بهبود معانی