آخرین به‌روزرسانی:

Evanescent

ˌevəˈnesnt ˌevəˈnesnt / / ˌiː-

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

محو‌شونده، ناپایدار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

evanescent like a spring storm

زودگذر همچون توفان بهاری

evanescent isotopes

ایزوتوپ‌های ناپایا

نمونه‌جمله‌های بیشتر

evanescent flowers

گل‌های کم‌دوام

evanescent joys

خوشی‌های ناپایدار

the evanescent wings of a butterfly

بال‌های ظریف یک پروانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evanescent

  1. adjective transient
    Synonyms:
    temporary short-lived brief fleeting momentary passing fading vanishing disappearing tenuous

ارجاع به لغت evanescent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evanescent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/evanescent

لغات نزدیک evanescent

پیشنهاد بهبود معانی