زودگذر، گذرا، کوتاهمدت، ناپایا، کوتاه، موقتی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The feeling of contentment was fleeting, as anxiety soon replaced it.
احساس رضایت زودگذر بود؛ زیرا خیلی زود اضطراب جای آن را گرفت.
Her smile was fleeting, disappearing as quickly as it appeared.
لبخندش گذرا بود و به همان سرعتی که ظاهر شد، ناپدید شد.
The butterfly's beauty is fleeting, as it only lives for a short time.
زیبایی پروانه ناپایا است، زیرا فقط برای مدت کوتاهی زندگی میکند.
The fame and fortune that comes with being a celebrity is often fleeting, with many stars experiencing a decline in popularity over time.
شهرت و ثروتی که با سلبریتی شدن به دست میآید اغلب کوتاه است و بسیاری از ستارهها در طول زمان کاهش محبوبیت را به چشم میبینند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fleeting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fleeting