فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Flitting

گذشته‌ی ساده:

flitted

شکل سوم:

flitted

سوم‌شخص مفرد:

flits

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

گذرا، زودگذر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

flitting cheerfulness

شادابی گذرا

flitting life

زندگی زودگذر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flitting

  1. adjective transitory
    Synonyms:
    temporary fleeting ephemeral evanescent

ارجاع به لغت flitting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flitting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flitting

لغات نزدیک flitting

پیشنهاد بهبود معانی