امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flitter

ˈflɪtər ˈflɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
حرکت تند و سریع، سوسو زدن نور چراغ، پولک فلزی، تلألو داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flitter

  1. verb To move (one's arms or wings, for example) up and down
    Synonyms: beat, flap, flop, flutter, waggle, wave
  2. verb To move quickly, lightly, and irregularly like a bird in flight
    Synonyms: flicker, flutter, flit, waver, hover, quiver
  3. verb To move through the air with or as if with wings
    Synonyms: flap, flit, flutter, fly, sail, wing

ارجاع به لغت flitter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flitter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flitter

لغات نزدیک flitter

پیشنهاد بهبود معانی