گذشتهی ساده:
hoveredشکل سوم:
hoveredسومشخص مفرد:
hoversوجه وصفی حال:
hoveringمعلق بودن، روی هوا ماندن (معمولاً با بال زدن سریع)
Dragonflies can hover like helicopters.
سنجاقکها میتوانند مانند بالگرد در هوا معلق بمانند.
The helicopter hovered above the building.
بالگرد بالای ساختمان در هوا بود.
An eagle was hovering over the rabbits.
عقابی برفراز خرگوشها چرخ میزد.
پرسه زدن، ایستادن (بهویژه برای توجه نزدیک کسی بودن با شوق و اضطراب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher hovered near the students, watching their work.
معلم نزدیک دانشآموزان ایستاده بود و به کارشان نظارت میکرد.
He hovered by the door, unsure whether to enter.
او کنار در ایستاده بود و نمیدانست که وارد شود یا نه.
Reporters hovered around the gate.
خبرنگاران در اطراف دروازه مترصد ایستاده بودند.
The shark was hovering around us.
کوسه در اطراف ما پرسه میزد.
I hovered between two good offers.
بین دو پیشنهاد خوب در تعلیق بودم.
نزدیک بودن، حولوحوش چیزی بودن، در سطح خاصی بودن، قرار داشتن در سطحی
Temperatures are expected to hover near freezing tonight.
دما امشب در نزدیکی نقطهی انجماد قرار خواهد داشت.
Unemployment figures have hovered around 10% for months.
آمار بیکاری ماههاست که حولوحوش ۱۰ درصد مانده است.
کامپیوتر قرار دادن موس روی چیزی، نگه داشتن موس روی چیزی (بدون کلیک کردن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The menu expands when you hover the cursor over it.
منو زمانی باز میشود که نشانگر موس را روی آن قرار دهید.
Hovering over the video shows playback controls.
با نگه داشتن موس روی ویدیو، کنترلهای پخش ظاهر میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hover» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hover