آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ مرداد ۱۴۰۴

    Sail

    seɪl seɪl

    گذشته‌ی ساده:

    sailed

    شکل سوم:

    sailed

    سوم‌شخص مفرد:

    sails

    وجه وصفی حال:

    sailing

    شکل جمع:

    sails

    معنی sail | جمله با sail

    verb - intransitive B2

    حرکت کردن (کشتی یا قایق)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    We sailed along the coast in a small boat.

    ما در امتداد کرانه در قایق کوچکی حرکت می‌کردیم.

    We sailed from Baku to Anzali.

    ما از باکو به انزلی حرکت کردیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Colorful balloons were sailing through the blue sky.

    بالون‌های رنگارنگ در آسمان آبی حرکت می‌کردند.

    When does the ship sail?

    کشتی کی حرکت می‌کند؟

    A navy ship was sailing by.

    یک کشتی نیروی دریایی درحال حرکت بود.

    An oil tanker sailed into the harbor.

    یک تانکر نفت به‌سمت بندر حرکت کرد.

    verb - intransitive verb - transitive B1

    کشتی‌رانی کردن، قایق‌رانی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Ramin sails his own yacht.

    رامین کشتی تفریحی‌اش را خودش می‌راند.

    Can you sail?

    شما می‌توانی قایق‌رانی کنی؟

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    sail a boat

    قایق را بران

    verb - intransitive

    سفر با کشتی سفر کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

    مشاهده

    We were able to sail in calm waters.

    ما توانستیم در آب‌های آرام با کشتی سفر کنیم.

    The sailors prepared to sail into uncharted territory.

    ملوانان آماده شدند تا در سرزمین ناشناخته با کشتی سفر کنند.

    verb - intransitive

    حرکت کردن (به‌سرعت و با اعتمادبه‌نفس)

    A tall and fat lady whose silken skirt was rubbing on the floor, sailed into the hallway.

    خانم قدبلند و چاقی که دامن ابریشمی‌اش روی زمین کشیده می‌شد، در راهرو حرکت کرد.

    The cyclist sailed down the hill at incredible speed.

    دوچرخه‌سوار با سرعتی باورنکردنی از سراشیبی پایین رفت.

    noun countable C2

    بادبان

    sail, بادبان

    Without the sails, the boat drifted slowly with the current.

    بدون بادبان‌ها، قایق به‌آرامی با جریان آب حرکت کرد.

    They lowered the sails as the boat approached the harbor.

    آن‌ها هنگام نزدیک شدن قایق به بندر، بادبان‌ها را پایین آوردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    in full sail

    با بادبان‌های کاملاً افراشته

    to hoist (or lower) the sails

    بادبان‌ها را افراشتن (یا جمع کردن)

    the mainsail

    بادبان اصلی

    noun countable

    تیغه‌، پره‌ (توربین یا آسیاب بادی)

    The sail on the windmill turned slowly in the breeze.

    تیغه‌ی روی آسیاب بادی در نسیم به‌آرامی چرخید.

    The windmill's sail spun rapidly, generating electricity for the nearby village.

    پره‌ی آسیاب بادی به‌سرعت چرخید و برای روستای مجاور برق تولید کرد.

    noun singular

    سفر سفر دریایی

    How many days' sail is it from Bushehr to Abaddan?

    از بوشهر تا آبادان سفر دریایی چند روزه است؟

    We enjoyed a short sail around the harbor before sunset.

    قبل‌از غروب، از سفر کوتاه دریایی در اطراف بندر لذت بردیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to go for a sail

    با کشتی به سفر دریایی رفتن

    a two-day sail to Bushehr

    مسافرت دریایی دو‌روزه به بوشهر

    noun countable

    کشتی (با بادبان)

    There wasn't even a single sail in sight.

    حتی یک کشتی هم به چشم نمی‌خورد.

    The sail was anchored near the harbor for the night.

    کشتی برای شب در نزدیکی بندر لنگر انداخت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a fleet of ten sails

    ناوگان مشتمل‌بر ده کشتی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sail

    1. verb travel through water, air; glide
      Synonyms:
      fly cruise float navigate travel move voyage cross drift pilot skipper steer skim dart shoot sweep soar wing boat reach leave embark run motor scud tack flit put to sea get under way set sail cast off weigh anchor make headway cast anchor skirr captain
    1. noun means of sailing a vessel
      Synonyms:
      canvas sheet sheets muslin cloth rag go depart set out canvass
    1. noun a journey by sailing vessel
      Synonyms:
      cruise voyage trip
    1. verb to embark
      Synonyms:
      take ship put to sea flap put out to sea flit make sail get under way flitter set-sail flutter weigh-anchor leave fly begin a voyage wing
    1. verb to proceed with ease, especially of expression
      Synonyms:
      flow glide roll

    Phrasal verbs

    sail through (something)

    (با موفقیت یا سهولت) انجام دادن، گذراندن

    Collocations

    go sailing

    (برای تفریح) به قایقرانی پرداختن، به کشتیرانی رفتن

    in sail

    (کشتی) با بادبان‌های افراشته (یاگسترده)

    make sail

    1- بادبان‌ها را افراشتن (گستردن) 2- (مسافرت دریایی) آغاز کردن

    sail against the wind

    1- خلاف جهت باد کشتی رانی کردن 2- با مشکلات روبه‌رو بودن، به مخالف برخوردن (near to the wind sail هم می‌گویند)

    set sail

    (برای عزیمت) بادبان‌ها را گستردن، (سفر دریایی) آغاز کردن

    (کشتی) حرکت کردن، بادبان گشودن

    (سفر دریایی) آغاز کردن

    Collocations بیشتر

    take in sail

    بادبان‌ها را کمی جمع کردن (برای کاهش سرعت یا فشار باد)

    under sail

    درحال حرکت، با بادبان‌های گسترده

    sail close to the wind

    1- (کشتی) در جهت باد حرکت کردن 2- صرفه‌جویی کردن

    Idioms

    sail against the wind

    1- خلاف جهت باد کشتی رانی کردن 2- با مشکلات روبه‌رو بودن، به مخالف برخوردن (near to the wind sail هم می‌گویند)

    crowd (on) sail

    (کشتی بادبانی) شمار زیادی بادبان افراشتن (برای زیاد کردن سرعت)

    sail under false colors

    1- (کشتی) زیر پرچم دروغین (که حق استفاده از آن‌را ندارد) حرکت کردن 2- تظاهر کردن، دغل‌کاری کردن، وانمود کردن، هویت جعلی به‌کاربردن

    sail close to the wind

    1- (کشتی) در جهت باد حرکت کردن 2- صرفه‌جویی کردن

    سوال‌های رایج sail

    معنی sail به فارسی چی میشه؟

    کلمه "sail" در زبان انگلیسی به معنای "پارچه بادبان" یا "بادبان" است که به طور خاص به پارچه‌ای اشاره دارد که در قایق‌ها و کشتی‌ها برای استفاده از نیروی باد به منظور حرکت استفاده می‌شود. در ادامه، به بررسی معانی مختلف و نکات جالب مرتبط با این کلمه می‌پردازیم.

    معانی مختلف

    1. بادبان: اصلی‌ترین معنی "sail" همان بادبان است که به عنوان یک سطح بزرگ و معمولاً مثلثی شکل در قایق‌ها و کشتی‌ها قرار می‌گیرد و از نیروی باد برای حرکت استفاده می‌کند. بادبان‌ها معمولاً از پارچه‌های مقاوم و سبک ساخته می‌شوند تا بتوانند در برابر فشار باد مقاومت کنند.

    2. حرکت با بادبان: فعل "to sail" به معنای حرکت کردن با قایق بادبانی است. این عمل شامل استفاده از بادبان‌ها برای هدایت قایق در آب است. قایق‌های بادبانی می‌توانند در انواع مختلفی از آب‌ها، از دریاهای آزاد تا دریاچه‌ها و رودخانه‌ها، حرکت کنند.

    3. سفر دریایی: "sail" همچنین می‌تواند به معنای سفر با قایق بادبانی یا کشتی باشد. این نوع سفرها معمولاً شامل ماجراجویی‌های دریایی و کشف مناطق جدید است.

    نکات جالب

    1. تاریخچه بادبان: بادبان‌ها از دوران باستان مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند و یکی از مهم‌ترین اختراعات بشر در زمینه حمل و نقل دریایی به شمار می‌روند. اولین قایق‌های بادبانی در حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد در مصر و بین‌النهرین ساخته شدند.

    2. انواع بادبان: بادبان‌ها در انواع مختلفی طراحی می‌شوند، از جمله بادبان‌های مثلثی (سه‌پیکر)، بادبان‌های مستطیلی و بادبان‌های قدیمی‌تر که به شکل‌های خاصی طراحی شده‌اند. هر نوع بادبان ویژگی‌های خاص خود را دارد و برای شرایط مختلف آب و هوایی مناسب است.

    3. فرهنگ و هنر: بادبان‌ها نه تنها در حمل و نقل دریایی بلکه در هنر و ادبیات نیز نماد آزادی و ماجراجویی هستند. بسیاری از نویسندگان و هنرمندان از تصویر بادبان‌ها برای نمایش سفرهای دریایی و ماجراهای انسانی استفاده کرده‌اند.

    4. ورزش‌های آبی: بادبانی به عنوان یک ورزش نیز شناخته می‌شود. ورزش بادبانی شامل رقابت در قایق‌های بادبانی و مسابقات جهانی است که در آن قایق‌ران‌ها باید مهارت‌های خود را در هدایت قایق و استفاده از باد به نمایش بگذارند.

    5. تکنولوژی مدرن: با پیشرفت تکنولوژی، طراحی بادبان‌ها و قایق‌ها نیز تغییر کرده است. امروزه قایق‌های بادبانی با استفاده از مواد سبک و مقاوم و سیستم‌های کنترل پیشرفته‌تری طراحی می‌شوند که امکان استفاده بهینه از باد را فراهم می‌کنند.

    گذشته‌ی ساده sail چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده sail در زبان انگلیسی sailed است.

    شکل سوم sail چی میشه؟

    شکل سوم sail در زبان انگلیسی sailed است.

    شکل جمع sail چی میشه؟

    شکل جمع sail در زبان انگلیسی sails است.

    وجه وصفی حال sail چی میشه؟

    وجه وصفی حال sail در زبان انگلیسی sailing است.

    سوم‌شخص مفرد sail چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد sail در زبان انگلیسی sails است.

    ارجاع به لغت sail

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sail

    لغات نزدیک sail

    • - saiga
    • - saigon
    • - sail
    • - sail against the wind
    • - sail close to the wind
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.