آخرین به‌روزرسانی:

Scud

skʌd skʌd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

حرکت تند وسریع، حرکت سریع ابر، تند راه رفتن، سبکرفتن، تکان خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The sailboat was scudding along over the waves.

قایق بادی باسرعت بر روی امواج می‌لغزید.

Dark clouds were scudding across the sky.

ابرهای تیره آسمان را به‌سرعت می‌پیمودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scud

  1. verb run before a gale
    Synonyms:
    run fly dash dart shoot flash skim scoot wind gust cloud rack
  1. noun the act of moving along swiftly (as before a gale)
    Synonyms:
    scudding

ارجاع به لغت scud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scud

لغات نزدیک scud

پیشنهاد بهبود معانی