آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Gust

ɡʌst ɡʌst

شکل جمع:

gusts

معنی gust | جمله با gust

noun

تندباد، باد ناگهانی، انفجار، فوت، خوشی، تفریح، تمایل، مزمزه، چشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

When he opened the door, a cold gust of wind struck my face.

در را که باز کردم، تندباد سردی به صورتم خورد.

The wind gusted to 40 kilometers.

سرعت باد به چهل کیلومتر رسید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a sudden gust of anger

بروز ناگهانی خشم

amidst gusts of laughter

در میان امواجی از خنده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gust

  1. noun rush, eruption
    Synonyms:
    burst explosion blast storm surge outburst puff blow squall flare-up flurry fit passion gale breeze access sally eruption paroxysm
    Antonyms:
    trickle

سوال‌های رایج gust

شکل جمع gust چی میشه؟

شکل جمع gust در زبان انگلیسی gusts است.

ارجاع به لغت gust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gust

لغات نزدیک gust

پیشنهاد بهبود معانی