شکل جمع:
eruptions(آتشفشان و غیره) فوران، انفجار، برونفشانی، آتشفشانی، آبفشانی، بخار فشانی
the eruption of Alvand.
آتشفشانی کوه الوند.
tooth eruption
بیرون آمدن دندان
(احساسات یا شورش و بلوا و غیره) بروز، نشان دادن یکباره، منفجر شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the eruption of an epidemic
بروز بیماری همهگیر
eruption of war
بروز جنگ
The crowd erupted in cheers
تماشاگران از/به تشویق منفجر شدند
پزشکی جوش (به وجود آمدن یکباره جوش بر روی پوست بدن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
skin eruptions
جوشهای پوستی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eruption» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eruption