آخرین به‌روزرسانی:

Eruptive

ɪˈrəptɪv ɪˈrʌptɪv

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

فوران‌کننده، انفجاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

eruptive rock

سنگ آتشفشانی

the eruptive stage of smallpox

مرحله‌ی‌ بثوری (پروشی) آبله

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eruptive

  1. adjective produced by the action of fire or intense heat
    Synonyms:
    igneous
    Antonyms:
    aqueous

ارجاع به لغت eruptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eruptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eruptive

لغات نزدیک eruptive

پیشنهاد بهبود معانی