امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eruptive

ɪˈrəptɪv ɪˈrʌptɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فوران‌کننده، انفجاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- eruptive rock
- سنگ آتشفشانی
- the eruptive stage of smallpox
- مرحله‌ی‌ بثوری (پروشی) آبله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eruptive

  1. adjective Produced by the action of fire or intense heat
    Synonyms: igneous
    Antonyms: aqueous

ارجاع به لغت eruptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eruptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eruptive

لغات نزدیک eruptive

پیشنهاد بهبود معانی