فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Canvass

ˈkænvəs ˈkænvəs

گذشته‌ی ساده:

canvassed

شکل سوم:

canvassed

سوم‌شخص مفرد:

canvasses

وجه وصفی حال:

canvassing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

( canvas =) برای جمع‌آوری آرا فعالیت کردن، الک یا غربال کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I was canvassing in Jam street.

من در خیابان جم تبلیغ انتخاباتی می‌کردم.

They were canvassing for Dr. Kamali.

آن‌ها به نفع دکتر کمالی فعالیت انتخاباتی می‌کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This was the fullest house-to-house canvass I have ever seen.

این کامل‌ترین همه‌پرسی خانه به خانه‌ای بود که من تاکنون دیده‌ام.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد canvass

  1. verb poll; discuss issues
    Synonyms:
    discuss analyze study check review examine investigate debate argue consult survey scan inspect scrutinize sift ventilate agitate apply dispute poll campaign electioneer run solicit check over

ارجاع به لغت canvass

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «canvass» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/canvass

لغات نزدیک canvass

پیشنهاد بهبود معانی