Set Sail

آخرین به‌روزرسانی:
  • collocation C2
    سفر (برای عزیمت) بادبان‌ها را گستردن، (سفر دریایی) آغاز کردن
  • collocation
    (کشتی) حرکت کردن، بادبان گشودن
  • collocation
    سفر (سفر دریایی) آغاز کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد set sail

  1. verb get started on trip
    Synonyms: dive in, go ahead, set out, start out

ارجاع به لغت set sail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «set sail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/set-sail

لغات نزدیک set sail

پیشنهاد بهبود معانی