امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Skipper

ˈskɪpər ˈskɪpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
جست‌وخیز کننده، ناخدای کشتی، فرمانده دسته نظامی، فرمانده یا خلبان هواپیما، کاپیتان، رهبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skipper

  1. noun One in command of a ship
    Synonyms: commander, leader, operator
  2. noun The naval officer in command of a military ship
    Synonyms: captain, master, sea captain, butterfly, cheese maggot, coach, commander, fish, leader, officer

ارجاع به لغت skipper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skipper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skipper

لغات نزدیک skipper

پیشنهاد بهبود معانی