فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fish

fɪʃ fɪʃ

گذشته‌ی ساده:

fished

شکل سوم:

fished

سوم‌شخص مفرد:

fishes

وجه وصفی حال:

fishing

شکل جمع:

fish

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع fishes به‌ جای fish استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1

جانورشناسی ماهی، هر جانور آبزی، گوشت ماهی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

fried fish

ماهی سرخ‌کرده

smoked fish

ماهی دودی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a fish market

بازار ماهی

noun countable

رقصی که در آن رقصندگان خیلی به هم نزدیک شده و همدیگر را در آغوش می‌گیرند، نوعی بازی برا ی کودکان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
noun countable

کسی که زود در تور یا قلاب شیادان گیر می‌افتد

noun plural

به‌صورت جمع انواع ماهیان

different kinds of fish

انواع ماهی‌ها

verb - intransitive

ماهی گرفتن، ماهی صید کردن، به ماهیگیری رفتن، در آوردن (مانند ماهی از زیر آب)

He fished a crumpled receipt out of his pocket.

گشت و یک رسید مچاله‌شده را از جیب خود درآورد.

verb - transitive

در منطقه‌ای خاص ماهیگیری کردن

We fished all day.

تمام روز ماهیگیری کردیم.

fish and game regulations

مقررات ماهی گیری و شکار

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Bears fish in the river.

خرس‌ها در رودخانه ماهی می‌گیرند.

to fish for pearls

مروارید صید کردن

verb - intransitive

جست‌وجو کردن، طلب کردن

He started to fish around for a match.

او شروع به جست‌وجو برای کبریت کرد.

Kobra was always fishing for compliments.

کبرا همیشه در پی این بود که از او تعریف بکنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fish

  1. verb throwing bait to catch seafood
    Synonyms:
    angle trawl net cast troll bait extract find produce pull out haul out chum bob bait the hook cast one’s hook cast one’s net seine extricate go fishing

Phrasal verbs

fish out of something

(پس از جستجو) پیدا کردن یا در آوردن

Collocations

fish and chips

فیش‌اَندچیپس، خوراک ماهی و سیب‌زمینی سرخ‌کرده

Idioms

drink like a fish

در میخوارگی زیاده‌روی کردن

در میخوارگی افراط کردن، خیلی مشروب خوردن

fish in troubled water

از آب گل‌آلود ماهی گرفتن، از اوضاع نابه‌سامان به سود خود استفاده کردن

fish or cut bait

یا اقدام کردن یا چیزی را به‌کلی رها کردن

like a fish out of water

ناراحت، در جایی نامناسب، در محذور

(a) queer (or odd) fish

آدم عجیب و غریب، آدم ناتو

Idioms بیشتر

neither fish, flesh, nor fowl (nor good red herring)

شلم‌شوربا، شتر گاو پلنگ، مبهم و غیرقابل‌تشخیص

other fish to fry

کارهای مهمتری که باید انجام شود

a fish out of water

غریبی کردن، احساس عدم تعلق داشتن، معذب بودن

لغات هم‌خانواده fish

  • verb - intransitive
    fish

سوال‌های رایج fish

معنی fish به فارسی چی میشه؟

کلمه "fish" در زبان انگلیسی به معنی "ماهی" است و به طور کلی به موجودات آبزی از شاخه‌ی ماهی‌ها اشاره دارد که در دریا، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها زندگی می‌کنند. این کلمه دارای معانی و نکات جالبی است که در ادامه به توضیح آن‌ها می‌پردازیم.

تعاریف و طبقه‌بندی

ماهی‌ها به دو دسته‌ی اصلی تقسیم می‌شوند:

- ماهی‌های استخوانی (Osteichthyes): این نوع ماهی‌ها دارای اسکلت استخوانی هستند و بیشتر ماهی‌های شناخته شده در این دسته قرار دارند، مانند ماهی قزل‌آلا و ماهی کپور.

- ماهی‌های غضروفی (Chondrichthyes): این نوع ماهی‌ها دارای اسکلت غضروفی هستند و شامل کوسه‌ها و ماهی‌های دمی‌دار می‌شوند.

ویژگی‌های زیستی

ماهی‌ها به طور کلی دارای ویژگی‌های زیستی خاصی هستند. آن‌ها برای تنفس از آب اکسیژن جذب می‌کنند و از طریق آبشش‌ها (برخی از آن‌ها) اکسیژن را دریافت می‌کنند. همچنین، آن‌ها دارای پوست مرطوب و فلس‌هایی هستند که به آن‌ها کمک می‌کند تا در آب حرکت کنند.

تنوع و زیستگاه

ماهی‌ها در زیستگاه‌های مختلفی زندگی می‌کنند؛ از اقیانوس‌ها و دریاها گرفته تا آب‌های شیرین مانند دریاچه‌ها و رودخانه‌ها. این تنوع زیستی باعث شده است که ماهی‌ها به شکل‌های مختلفی وجود داشته باشند و به عنوان یکی از منبع‌های غذایی مهم برای انسان‌ها و دیگر موجودات زنده شناخته شوند.

نقش اقتصادی و فرهنگی

ماهی‌ها نقش بسیار مهمی در اقتصاد جهانی دارند. صنعت ماهی‌گیری و پرورش ماهی یکی از بزرگ‌ترین صنایع در بسیاری از کشورهاست. همچنین، ماهی‌ها در فرهنگ‌های مختلف نیز به عنوان نمادهایی از خوشبختی و برکت شناخته می‌شوند. در بسیاری از فرهنگ‌ها، ماهی‌ها به عنوان غذای اصلی مصرف می‌شوند و در جشن‌ها و مناسبت‌های خاص مورد استفاده قرار می‌گیرند.

حفاظت و چالش‌ها

با وجود اهمیت زیاد ماهی‌ها، جمعیت آن‌ها به دلیل عوامل مختلفی از جمله آلودگی، تغییرات اقلیمی و ماهی‌گیری بی‌رویه در حال کاهش است. بسیاری از گونه‌های ماهی در حال انقراض هستند و سازمان‌های دولتی و غیردولتی در تلاش‌اند تا از این موجودات حفاظت کنند.

نکات جالب

- ماهی‌ها و خواب: برخلاف دیگر موجودات، ماهی‌ها خواب ندارند بلکه به حالت استراحت می‌روند و فعالیت‌هایشان به شدت کاهش می‌یابد.

- حس بویایی قوی: ماهی‌ها دارای حس بویایی بسیار قوی هستند و می‌توانند بوها را از فاصله‌های دور تشخیص دهند.

- تولید مثل: برخی از ماهی‌ها مانند ماهی‌های قزل‌آلا می‌توانند هزاران تخم بگذارند و این فرآیند معمولاً در فصل بهار انجام می‌شود.

معنی fish به فارسی چی میشه؟

کلمه "fish" در زبان انگلیسی به معنای "ماهی" است. این واژه به طور کلی به موجودات آبزی از جمله ماهی‌ها و سایر جانداران دریایی اطلاق می‌شود. در ادامه، به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب درباره "fish" می‌پردازیم.

معانی و توضیحات

1. تعریف کلی:

"Fish" به موجوداتی اطلاق می‌شود که عمدتاً در آب زندگی می‌کنند. این موجودات از نظر زیست‌شناسی به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: ماهیان استخوانی و ماهیان غضروفی.

2. ویژگی‌های فیزیکی:

- بدن: ماهی‌ها معمولاً دارای بدن کشیده و آیرودینامیک هستند که به آن‌ها کمک می‌کند تا در آب به راحتی حرکت کنند.

- پره‌ها: برای حرکت در آب از پره‌ها استفاده می‌کنند. پره‌ها به ماهی‌ها امکان شنا کردن و مانور در آب را می‌دهند.

- خوردن و تنفس: ماهی‌ها از آب اکسیژن را از طریق آبشش‌ها جذب می‌کنند و از طریق دهان خود غذا را می‌خورند.

3. تنوع:

در حدود 32,000 گونه ماهی در دنیا وجود دارد که آن‌ها را به یکی از متنوع‌ترین گروه‌های موجودات زنده تبدیل می‌کند. برخی از مشهورترین گونه‌ها شامل ماهی قزل‌آلا، ماهی کپور، و ماهی گربه‌ای هستند.

4. زیستگاه:

ماهی‌ها در انواع زیستگاه‌ها زندگی می‌کنند، از آب‌های شور دریاها و اقیانوس‌ها تا آب‌های شیرین در دریاچه‌ها و رودخانه‌ها.

5. نقش در اکوسیستم:

ماهی‌ها نقش بسیار مهمی در زنجیره غذایی و اکوسیستم‌های آبی ایفا می‌کنند. آن‌ها به عنوان شکارچیان و طعمه‌ها، تعادل زیست محیطی را حفظ می‌کنند.

نکات جالب

1. قدرت شنوایی:

ماهی‌ها به دلیل ساختار خاص بدنشان دارای قدرت شنوایی بسیار بالایی هستند. آن‌ها می‌توانند صداها را از طریق استخوان‌های سر و بدن خود حس کنند.

2. رنگ‌آمیزی:

بسیاری از ماهی‌ها دارای رنگ‌های زیبا و متفاوتی هستند که به آن‌ها کمک می‌کند تا در زیستگاه‌های خود خود را پنهان کنند یا برای جلب توجه جفت خود از آن استفاده کنند.

3. ماهیان مهاجر:

برخی از گونه‌های ماهی مانند ماهی سالمون برای تخم‌گذاری به آب‌های شیرین سفر می‌کنند و پس از تخم‌گذاری دوباره به آب‌های دریا برمی‌گردند.

4. ماهی‌های اجتماعی:

برخی از ماهی‌ها، مانند ماهی‌های نئون و ماهی‌های گورخر، در گروه‌ها یا دسته‌های بزرگ زندگی می‌کنند که به آن‌ها احساس امنیت بیشتری می‌دهد.

5. استفاده انسان:

ماهی‌ها به عنوان منبع غذایی مهم در فرهنگ‌های مختلف جهان شناخته می‌شوند. صنعت ماهی‌گیری و پرورش ماهی یکی از صنایع بزرگ و مهم در بسیاری از کشورهاست.

ارجاع به لغت fish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fish

لغات نزدیک fish

پیشنهاد بهبود معانی