گذشتهی ساده:
trolledشکل سوم:
trolledسومشخص مفرد:
trollsوجه وصفی حال:
trollingشکل جمع:
trolls(افسانهی اسکاندیناویایی) جن یا غول ساکن غار
The troll hid under the bridge.
غول زیر پل مخفی شد.
He was scared of the ugly troll.
از غول بدترکیب ترسیده بود.
چرخیدن، چرخاندن، دایرهوار حرکت کردن، گردیدن، گشتن، جستجو کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He trolled the internet for hours looking for new music.
ساعتها در اینترنت دنبال موسیقی جدید گشت.
He trolled the book for a new recipe to cook.
کتاب را گشت تا دستور غذایی جدید پیدا کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «troll» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/troll