زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Cloth

klɒːθ klɒθ

شکل جمع:

cloths

معنی cloth | جمله با cloth

noun B2

پارچه، قماش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

woolen cloth

پارچه‌ی پشمی

tablecloth

سفره، رومیزی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

loincloth

لنگ

He wore the cloth with pride.

او با سربلندی لباس کشیشی را می‌پوشید.

a man of the cloth

کشیش، معمم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cloth

  1. noun fabric
    Synonyms:
    stuff material fabric textiles cotton goods dry goods weave synthetics twill calico yard goods bolt tissue

Collocations

the cloth

1- جامه‌ی روحانیت، کسوت کشیش، عبا و عمامه

2- جامعه‌ی روحانیت، روحانیون

سوال‌های رایج cloth

شکل جمع cloth چی میشه؟

شکل جمع cloth در زبان انگلیسی cloths است.

ارجاع به لغت cloth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cloth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cloth

لغات نزدیک cloth

پیشنهاد بهبود معانی