گذشتهی ساده:
motoredشکل سوم:
motoredسومشخص مفرد:
motorsوجه وصفی حال:
motoringشکل جمع:
motorsموتور
The car's motor has heated up.
موتور اتومبیل داغ کرده است.
The pump is powered by a small electric motor.
پمپ با موتور الکتریکی کوچکی کار میکند.
a motor that converts electric energy into mechanical energy
موتوری که نیروی برق را به نیروی جنبشی تبدیل میکند
a motor boat
قایق موتوری
a motor bicycle
دوچرخهی موتوردار
انگلیسی بریتانیایی قدیمی ماشین، خودرو، اتومبیل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She left her motor in the parking lot overnight.
اتومبیلش را شب تا صبح در پارکینگ گذاشت.
My old motor keeps breaking down every winter.
ماشین قدیمیام هر زمستان خراب میشود.
انگلیسی بریتانیایی خودرویی، مربوط به خودرو
Government regulations have greatly affected the motor sector.
مقررات دولتی، تأثیر زیادی بر حوزهی خودرو گذاشته است.
The motor market has become very competitive in recent years.
بازار خودرو در سالهای اخیر بسیار رقابتی شده است.
a motor trip
سفر با اتومبیل
a motor inn
مسافرخانهی اتومبیل سواران
زیستشناسی حرکتی، وابسته به حرکت عضلانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
Damage to this area of the brain can lead to serious motor impairments.
آسیب به این بخش از مغز میتواند باعث اختلالات حرکتی جدی شود.
The doctor tested her motor responses after the surgery.
پساز عمل جراحی، پزشک پاسخهای حرکتی او را بررسی کرد.
a motor reflex
بازتاب عضلانی
motor skills
مهارتهای جنبشی
سریع پیش رفتن، با سرعت رشد کردن، شتاب گرفتن، بالا رفتن
Her online business motored up once she improved her marketing strategy.
وقتی استراتژی بازاریابیاش را بهبود داد، کسبوکار آنلاینش بهسرعت رشد کرد.
After months of slow progress, the project suddenly motored forward.
بعداز ماهها پیشرفت کند، پروژه ناگهان با سرعت جلو رفت.
انگلیسی بریتانیایی قدیمی رانندگی کردن، راندن
We motored along the coast enjoying the view.
در امتداد ساحل رانندگی میکردیم و از منظره لذت میبردیم.
They motored back home before it got dark.
قبلاز تاریک شدن هوا، با ماشین به خانه برگشتند.
گذشتهی ساده motor در زبان انگلیسی motored است.
شکل سوم motor در زبان انگلیسی motored است.
شکل جمع motor در زبان انگلیسی motors است.
وجه وصفی حال motor در زبان انگلیسی motoring است.
سومشخص مفرد motor در زبان انگلیسی motors است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «motor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/motor