Piston

ˈpɪstn ˈpɪstn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pistons

معنی

noun
سمبه، میله متحرک، پیستون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد piston

  1. noun Mechanical device that has a plunging or thrusting motion
    Synonyms: plunger, cylinder, ram, disk, walter piston, sucker

ارجاع به لغت piston

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «piston» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/piston

لغات نزدیک piston

پیشنهاد بهبود معانی