فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disk

dɪsk dɪsk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    disks

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: disc

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    لوح، دیسک (برای ذخیره‌ی اطلاعات)
    • - He inserted the disk into the DVD player.
    • - لوح را در دستگاه پخش DVD قرار داد.
    • - The disk was scratched and unreadable.
    • - دیسک خراشیده بود و قابل خواندن نبود.
  • noun countable B2
    صفحه‌ی گرد (هر شیء مسطح دایره‌ای)
    • - The dog had a metal disk attached to its collar.
    • - صفحه‌ی گرد فلزی‌ای به قلاده‌ی سگ وصل شده بود.
    • - My sister's kitten had a shiny metal disk attached to its collar for identification.
    • - بچه‌گربه‌ی خواهرم صفحه‌ی گرد فلزی براقی داشت که به عنوان وسیله‌ی شناسایی به قلاده‌اش وصل شده بود.
  • noun countable
    کالبدشناسی دیسک
    • - Sitting for long periods can put pressure on the disks in your spine.
    • - نشستن طولانی‌مدت می‌تواند به دیسک‌های ستون‌فقرات فشار وارد کند.
    • - The disk in my spine was causing me a lot of pain.
    • - دیسک ستون‌فقراتم درد زیادی به من وارد می‌کرد.
  • noun countable
    قرص (ماه و خورشید و غیره)
    • - the moon's disk
    • - قرص ماه
    • - the disk of the sun sank in darkness
    • - قرص خورشید در سیاهی غرق شد
  • noun countable
    قدیمی ورزش دیسک (صفحه‌ای مدور که در ورزش پرتاب دیسک از آن استفاده می‌شود)
    • - The athlete threw the disk with all his might.
    • - ورزشکار با تمام قدرت دیسک را پرتاب کرد.
    • - She trained diligently every day to improve her disk throwing technique.
    • - او هر روز با پشتکار تمرین می‌کرد تا تکنیک پرتاب دیسک خود را بهبود بخشد.
  • noun countable
    صفحه (گرامافون)
    • - When the needle drops, the disk begins to play music.
    • - وقتی سوزن می‌افتد، صفحه شروع به پخش موسیقی می‌کند.
    • - John placed the disc on the turntable.
    • - جان صفحه را روی گردونه گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disk

  1. noun round object
    Synonyms: circle, disc, discoid, discoidal, discus, dish, flan, plate, platter, quoit, sabot, saucer, shell

Collocations

ارجاع به لغت disk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disk

لغات نزدیک disk

پیشنهاد بهبود معانی