زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Disjunction

dɪsˈdʒʌŋkʃn dɪsˈdʒʌŋkʃn

معنی disjunction | جمله با disjunction

noun

فصل

noun

جدایی، تفکیک، انفصال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the disjunction of soul and body

جدایی روح از جسم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disjunction

  1. noun the act or an instance of separating one thing from another
    Synonyms:
    separation division parting split disconnection disunion detachment divorce severance partition disjuncture disconnectedness divorcement disseverance disseverment

ارجاع به لغت disjunction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disjunction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disjunction

لغات نزدیک disjunction

پیشنهاد بهبود معانی