آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Disjunct

dɪsˈdʒʌŋkt dɪsˈdʒʌŋkt

معنی disjunct | جمله با disjunct

noun adjective

منفصل، جدا شده، مجزا، (منطق) وجه تفکیک، شق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the disjunct distribution of king crabs

پراکندگی نامتعادل خرچنگ‌های بزرگ

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد disjunct

  1. adjective Marked by separation of or from usually contiguous elements; - Scientific Monthly
    Synonyms:
  1. adjective progressing melodically by intervals larger than a major second
    Antonyms:

ارجاع به لغت disjunct

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disjunct» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disjunct

لغات نزدیک disjunct

پیشنهاد بهبود معانی