منفصل، جدا شده، مجزا، (منطق) وجه تفکیک، شق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the disjunct distribution of king crabs
پراکندگی نامتعادل خرچنگهای بزرگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disjunct» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disjunct