با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Severance

ˈsevrəns ˈsevrəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جداسازی، تفکیک، جدایی، مجزایی، تجزیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد severance

  1. noun The act or an instance of separating one thing from another
    Synonyms: detachment, disjunction, disjuncture, disseverance, disseverment, disunion, division, divorce, divorcement, parting, partition, separation, split
  2. noun The act of severing
    Synonyms: section, split, rupture, severing, breach, separation, break, rift, falling-out

ارجاع به لغت severance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «severance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/severance

لغات نزدیک severance

پیشنهاد بهبود معانی